حاضرم آزرده و افسرده و پژمرده باشم، اما، صاحب ثروت بادآورده نباشم.

حاضرم کارگر مجانی و عملۀ بی مزد باشم، ولی کارگزار نباشم

حاضرم فقیر و گرسنه و بی مایه باشم، اما ِ فرومایه نباشم.

حاضرم تبلیغات چی نوشابه و دوغ عالیس باشم، ولی کاسه لیسِ دولتِ انگلیس نباشم.

حاضرم مبتلا به پادرد و دل درد و کمردرد باشم، اما رئیس جمهور نامرد نباشم.

 

 

 

توضیح:در راستای توجیه مکانیسم انتخابات، جمع معدودی از مسئولان، مجریان و معتمدین محله ها در نشستی نیم روزه دعوت بودیم. وقتی یک مقام دولتی «آشنا» داشت برای جمع سخنرانی می کرد، این یادداشت را دست به دست به دستش رساندند. طفلک بیچاره فکر کرد سؤاله، با صدای بلند شروع کرد به خواندن. همین که به انتهای سطر چهارم رسید یهو مکثی کرد و با تعجب گفت: این چیه؟! طفلکی دیگه رفت تو فاز عصبانیت و داد و فریاد و دری وری گفتن و عواقب بعدی اش. جوری که آبِ قند هم آوردند براش، اما افاقه نکرد. ناچار بردند بیرون از جلسه تیمارش کردند.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Justin هر چی بخوای هست آثار ادبی مهشید مردمی همه چي در هم بدنسازي و تناسب اندام دانلود مداحی جدید 98 دانلود مولودی 98 Rosa همیشه یه راه هست...